جدول جو
جدول جو

معنی کتله گردن - جستجوی لغت در جدول جو

کتله گردن(کُ تَ)
دهی است در ناحیۀ نائیج کوه بخش نور مازندران. (ترجمه سفرنامۀ مازندران ص 149)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رُس س / رُ شُ دَ)
پاره کردن. (فرهنگ فارسی معین). دریدن:
بر او کتره کرد آن زره را به تیغ
ز زخمش همی جست راه گریغ.
فردوسی (از آنندراج).
این لغت در فهرست ولف نیامده است و ظاهراً کتره مصحف لتره باشد و کتره کردن مصحف لتره کردن. رجوع به لتره و شواهد آن شود
لغت نامه دهخدا
(تَهْ گَ دَ)
آنکه دارای گردن کوتاهی باشد. (از اشتینگاس) (ناظم الاطباء). رجوع به کوتاه گردن شود، حیله باز و مکار و بدعمل و بدکردار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ)
آنکه گردن وی دراز نباشد. (ناظم الاطباء). آنکه گردن کوتاه دارد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : رجل هنیع، مرد کج قامت یا پست و کوتاه گردن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
چیزی را از طرف سربه سویی متمایل کردن. (فرهنگ عامیانۀ جمالزاده)
لغت نامه دهخدا
(کَلْ لِ)
دهی از بخش سراسکند است که در شهرستان تبریز واقع است و 554 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کتره کردن
تصویر کتره کردن
پاره کردن: (بر او کتره کرد آن زره را بتیغ ز زخمش همی جست راه گریغ)
فرهنگ لغت هوشیار
سرشاخ شدن، بی حوصله شدن، خسته شدن از سر و صدا
فرهنگ گویش مازندرانی
طغیان کردن آب رودخانه و به حرکت در آمدن سیلاب ویران کننده
فرهنگ گویش مازندرانی
گردن کوتاه
فرهنگ گویش مازندرانی